Seiten

Freiheit

Freiheit

Demokratie

Demokratie

Samstag, 30. April 2011

اتوبوس من



اتوبوس من

شعر از منصور اسالو



تو و دانش و عشق در کنارم هستید


در جهل می سپردم راه


تو و بوسه و مهر در خاطرم هستید


گل و غنچه وگلوله در خاطرم بود


عشق هایم در هم تنیده اند


عشق به تو ،


عشق به مردم ،


عشق به خدا ،


عشق به عشق ،


عشق من به سندیکا ،


با عشق تو به من


چه جرمی مرتکب شدیم


وقتی که گفتیم و نوشتیم


دوست داریم


چه تلخ و چه شیرین بود


امروز هم محاکمه شدیم


به جرم سندیکا


لحظه لحظه رؤیاهایم خاکستری و گاه سرخ


و پیراهنم زرد و نارنجی است


حال که با مردمم هستم


پیراهنم آبی است


به رنگ پیراهن کارگران شرکت واحد


وکت و شلوار سورمه ای


به رنگ لباس رانندگان واحد


وچه با شکوه است


لحظه ای که سرود تولد سر دهند


کارگران پیروز شرکت واحد

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen