Seiten

Freiheit

Freiheit

Demokratie

Demokratie

Dienstag, 21. Dezember 2010

یلدا شب زایش مهرخجسته باد

یلدا شب زایش مهرخجسته باد
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قد یه دریا
توی این شبای سرما
یادتون همیشه با ما



يلدا
زمين سرد آسمان گرَد
زمان زرد و زمانه خالي از مرد
تهي ميدان ز غوغاي هماورد
همه درد و همه درد و همه درد
يله بر شهر من يلداي نامرد
پر از گزمه، حرامي، دزد، شبگرد
ولي؛ اما؛ به هر گونه ز هر روزن ببايد سر برآورد
ادا رسم آهن آرد
سياهي را آفن آرد
***
ندارم گر انار و هندوانه
دلي دارم من اندر آنج خانه
آه خونش ميتراود از ميانه
ز بس قاچ از پس قاچش زده تيغ زمانه
شبم در حسرت آُرسي اگر آُشت
مرا دستي بود پُر پينه انگشت
آه زنجيرش به هم پيچيده از پشت
ولي آتش بود پنهانشْ در مشت
ندارم گر آه مُشتي نُقل و پسته
دهان دارم چو دآان آساد مي فروشان ورشكسته
تبسم تلخ و آويزان به آنجش دلمه بسته
ولي تن در خيال شهد و شور بوسه و فرياد شسته
ندارم گر به بزمم جام باده
وليكن ديده دارم از سر حيرت گشاده
نگه در ني ني اش پاي تكاپو وانهاده
تنش در گرم وسرخ اشك جوشان اوفتاده
***
بيا اي دوست اي ديرينه دلدار
دل و دست و دهان و ديده بردار
آنار من بمان پيمان نگهدار
ادا رسم آهن آن
سياهي را آفن آن
آه جان زين سرد سنگين چون درآيد
همه ذرات ما خورشيد زايد

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen