Seiten

Freiheit

Freiheit

Demokratie

Demokratie

Mittwoch, 30. Juni 2010

در سکوت اجرای حکم اعدام زینب جلالیان و سایر زندانیان سیاسی به‌ نظاره‌ ننشینیم


در سکوت اجرای حکم اعدام زینب جلالیان و سایر زندانیان سیاسی به‌ نظاره‌ ننشینیم


.مرگ ستاره‌، نویدبخش طلوع خورشید است و تعبیر خواب چوبه‌ی داری که‌ هر شب در سرزمینمان خواب مرگ میبیند، تولد کودکی است بر دامنه‌ی زاگروس که‌ برای عصیان و یاغی شدن به‌ دنیا میاید....."
(بخشی از نوشته‌ فرزاد کمانگر زندانی سیاسی ه‌ اعدام شده که‌ در سوگ احسان نوشته‌ است)

"اسم من زینب جلالیان میباشد. من دختر ۲۷ ساله‌ کرد و زندانی سیاسی ایران هستم.حکم اعدام من از طرف دادگاه‌ انقلاب اسلامی تایید شده‌ است.
.....محاکمه‌ من فقط چند دقیقه‌ طول کشید، بعد از چند دقیقه‌ دادگاه‌ به‌ من گفت تو دشمن خدا هستی و باید اعدام شوی. من از حاکم شرع خواستم که‌ پیش از اعدامم به‌ من اجازه‌ بدهند برای اخرین بار صدای مادرم و فامیلم را بشنوم، دادگاه‌ گفت تو دشمن خدا هستی و از من خواست که‌ دهنم را ببندم...."
سالیان درازی از حاکمیت جمهوری اسلامی میگذرد ، حکومتی که‌ برای پا بر جا ماندن از هیچ جنایتی دریغ نکرده‌ و همچنان سمج و سرسخت برای تداوم بقایش تمام ارزشها و پرنسیبهای انسانی و اخلاقی را تار و مار و نابود میکند سالیانی پر از درد و رنچ! از کردستان با شما سخن میگویم از پیکره‌ای زخمی که‌ با فرود امدن هر زخم تازه‌ تمامی اعضای آن بدرد میاید و درد زخمهای کهن و دیرینه‌ را هم در خاطر تداعی میکند، از مردمانی که‌ سالیان سال است برای بدست آوردن ابتدائیترین حقوق اولیه‌ خود قربانی میدهند.مردمانی که‌ در طول تاریخ همیشه‌ با ستم مضاعف رودررو بوده‌ و مقابله‌ کرده‌اند. جوخه‌های اعدام کشتارهای جمعی سال ۶۷ ادامه‌ و استمرار جوخه‌های اعدامهای دسته‌جمعی بعد از انقلاب در کردستان بود و میدان خاوران بیانی رسا و حکایت از هزاران گور بی نام و نشان میکند که‌ اولین کلنگهایش در خاک کردستان برزمین زده‌ شد.
بیاید تا در سکوت مرگ عزیزانمان را به‌ نظاره‌ ننشینیم و تکرار تاریخ را اجازه‌ ندهیم.ما برای حمایت و پشتیبانی از زندانیان سیاسی ،حکم اعدام زینب جلالیان و سایر زندانیان سیاسی را در ایران محکوم میکنم و از تمامی انسانهای آزاده‌ و مدافع حقوق بشر میخواهیم که‌ موضع بگیرند و اقدام کنند.سکوت جایز نیست

Stop Hinrichtungen /اعدام ها را متوقف کنید

Stop Hinrichtungen
اعدام ها را متوقف کنید


Sonntag, 13. Juni 2010

قعطنامه پایانی راهپیمائی ایرانیان مقیم مونیخ در حمایت از مردم ایران


قعطنامه پایانی راهپیمائی ایرانیان مقیم مونیخ در حمایت از مردم ایران


امروز 22 خرداد، یک سال از دهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری نظام اسلامی ایران می گذرد. انتخاباتی که به سان تمامی انتخابات تاریخ استقرار جمهوری اسلامی سازماندهی شده بود. در دوران این حکومت و از لحظۀ تولد آن، از همان به اصطلاح همه پرسی آغازین، تمامی انتخابات آغشته به تقلب و دستکاری در نتایج آرای مردم بوده است.
در تمامی نمایشنامه های انتخاباتی صورت گرفته تا به امروز، تنها کسانی اجازۀ نامزدی برای انتخابات دریافت کرده اند که از لایه های چندین گانۀ وزارت اطلاعات، وزارت کشور و شورای نگهبان عبور کرده باشند. به عبارت دیگر، مردم تنها اجازه دارند به کسانی رای دهند که قبلا توسط هیات حاکمه تعیین و تایید شده باشند. اما گویا تمامی این غربالها نیز کفایت نمی کند و همواره شخص نهایی با تقلب در آرای مردم "انتصاب" می شود.
اگر در نظر گرفته شود که این سناریو در شرایط ممنوعیت مطلق احزاب دگراندیش و سندیکاها، روزنامه های مستقل و سانسور رسانه ها صورت می گیرد، می توان دریافت که همۀ انتخابات انجام شده در جمهوری اسلامی نقض کنندۀ "جمهوریت" آن بوده و نمایندگانی که از صندوق های رای بیرون آورده می شوند، نه نمایندگان مردم، که دستچین شدگان صاحبان اصلی قدرت اند. حتی رئیس جمهور.
رئیس جمهور در نظام استبداد فقاهتی، نه رئیس جمهور واقعی که به قول محمد خاتمی "تدارکاتچی" نظام است. طراحان و مجریان انتخابات رئیس جمهوری با همان شیوۀ همیشگی دوران حکومت سی ساله خود، در پی آن بودند که مانند همیشه در دستگاه های تبلیغاتی خود بدمند و در روز انتخابات صف های طویل رای دهندگان را در رسانه های فرمایشی خود به تصویر کشند تا از این طریق برای نظام استبدادی خود در داخل و خارج کشور مشروعیت دست و پا کنند و مانند همیشه در پایان، مهرۀ تعیین شده توسط ولایت فقیه را از صندوق بیرون آورند.
برای این انتخابات بیش از 400 نفر ثبت نام نمودند و از بین همۀ آنها که اکثریتشان نیز از خدمتگزاران با وفای جمهوری اسلامی بودند، تنها 4 نامزد در پایان از تمام فیلترهای وفاداری مطلق نظام خارج شدند و افتخار نامزدی نهایی را بدست آوردند.
طراحان انتخابات که به قدرت بی چون و چرای خویش اطمینان داشتند، می پنداشتند که این بار نیز خواهند توانست به خواست ولی فقیه و تفنگدارانش، احمدی نژاد را به عنوان رئیس جمهور معرفی نمایند. اما آنچه این بار تمام محاسبات قبلی را به هم ریخت، تغییر اساسی بود که در ذهنیت بخش وسیعی از مردم ایجاد شده بود.
برگزاری این انتخابات با بحرانی گسترده در سراسر جامعه هم زمان شده بود. قدرت مداران نظام، آیت الله ها، حجت الاسلام های متنفذ، سرداران، آقازاده ها، قاچاقچیان و جنایتکاران در سایۀ خفقان گسترده ای که بر جامعه تحمیل کرده بودند، به تمام منابع ثروت، موسسات مالی، صنعتی، تجاری، واردات و صادرات دست انداخته و در مدتی کوتاه سرمایه های افسانه ای جمع آوری کرده اند. در مقابل اکثریت شکننده جامعه در زیر فشار شدید اقتصادی و بیکاری قرار گرفته است. جوانان حتی با تحصیلات دانشگاهی، چه زن و چه مرد در مقابل آینده تاریکی قرار گرفته اند. اعتیاد که به وسیلۀ گردانندگان حکومت در جامعه ترویج می گردد، میلیون ها جوان را به کام خود کشیده است. زنان حتی از مردان هم محروم ترند و شدید تر تحت فشار قرار دارند. اقوام مختلف سرزمینمان، کرد، بلوچ، آذری، عرب و ترکمن، تحت فشار و ظلم مضاعف و سرکوب دو چندان واقع می شوند.
با وجود خفقان شدید و فقدان ابتدایی ترین آزادی های اجتماعی – سیاسی، صدها هزار وبلاگ نویس از سرتاسر ایران با استفاده از تکنولوژی و رسانه های جدید مانند ماهواره و اینترنت، سد سانسور را در هم شکسته و خبررسانی، افشاگری و روشنگری در میان توده های وسیع مردم را ممکن ساختند. و اینچنین بود که نارضایتی و نفرت مردم از این نظام آزادی ستیز و بیدادگر، مبارزات انتخاباتی را به کارزار سیاسی ضد نظام تبدیل کرد. مبارزات گسترده مردم و فشار سیاسی بر نامزدهای انتخاباتی، نقش های همیشگی آنها را نقش بر آب کرد و هر کدامشان را به سویی هدایت کرد که هرگز در تصورشان نمی گنجید این ره به کجا ختم خواهد شد.
بدون این مبارزات و فشارهای شدید سیاسی مردم، حتی این احتمال می رفت که موسوی یا کروبی رئیس جمهور شود و اتفاق خاصی رخ ندهد. همچنان که هشت سال ریاست جمهوری خاتمی تغییر اساسی ایجاد نکرد. آنچه همۀ معادلات را بر هم زد و تمام ریاکاری، شیادی، دروغگویی، فساد و رسوایی جنایت پیشگان نظام اسلامی را در مقابل دیدگان قرار داد، مبارزاتی بود که در سرتاسر ایران به وقوع پیوست. مردم ما به ماهیت این حکومت و گردانندگان فاسد آن پی برده اند و در طی این یکسال گذشته، تمام فشارها نتوانسته مبارزه برای رسیدن به آزادی، دموکراسی و جامعه ای سرشار از امید را خاموش کند. برعکس، اقشار متفاوت اجتماعی، زنان، اقوام مختلف و اقلیت های مذهبی در مبارزه شان برای برانداختن حکومت جمهوری اسلامی راسخ تر و فعال تر گردیده اند.
صدها نفر از هم میهنانمان - تنها در یکسال گذشته - زندگی با ارزششان را در راه این مبارزه از دست داده اند و هزاران نفر در زندانها، در زیر شدیدترین فشارها و آزار و شکنجۀ نظام استبداد اسلامی قرار دارند. وظیفه ی ماست که از این مبارزات پشتیبانی کرده و برای آزادی بی قید و شرط همۀ زندانیان سیاسی تلاش کنیم.
سازمان یافتن، متحد شدن و تداوم این مبارزات راه رسیدن به آزادی، دموکراسی و استقلال واقعی را هموار خواهد کرد.
سرنگون باد جمهوری اسلامی. استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی

( کمیته هماهنگی هواداران جنبش مردم ایران در مونیخ )
اتحاد برای ایران بایرن
کانون ایرانیان آزادیخواه مونیخ
کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران مونیخ
مجمع ایرانیان دمکرات مونیخ




Abschlussrede
Heute, am 22. Khordad / am 12 Juni, jährt sich die zehnte Präsidentschaftswahl in der Islamischen Republik Iran. Diese Wahlen waren wie alle Wahlen in den letzten 30 Jahren organisiert. Seit der Gründung dieses Regimes und angefangen mit dem ersten so genannten Referendum waren alle Wahlen vom Betrug und durch die Manipulation ihrer Ergebnisse gekennzeichnet. In jedem dieser Wahltheater konnten nur die kandidieren, die zuvor mehrere Prüfungen durch das Informationsministerium, das Innenministerium und den Wächterrat bestanden hatten. In anderen Worten: das Volk durfte nur die Personen wählen, die vorher durch das Regime ausgewählt und bestätigt worden waren, selbst diese Kandidaten wurden durch die Manipulation der Stimmen hin- und her geschoben. Wenn man berücksichtigt, dass dieses Szenario unter absolutem Verbot von anders denkenden Parteien, Gewerkschaften, unabhängigen Zeitungen und unter vollständiger Zensur aller Medien stattfindet, wird es klar, wie wertlos diese Wahlen in der Islamischen Republik sind. Die so genannten „gewählten“ Repräsentanten sind nicht die Volksvertreter sondern die ausgesuchten Vertreter der Macht. So ist es auch mit dem Präsident. Der Präsidenten in der religiösen Diktatur ist kein echter Präsident sondern – wie Mohammad Khatami sagt – Zeremonienmeister des Regimes.Die Designer und die Veranstalter der Wahlen wollten wie in den letzten 30 Jahren ihre Propaganda-Maschine einsetzen, am Wahltag lange Wählerreihen im Fernsehen zeigen und so ihre Diktatur im Iran und im Ausland legalisieren. Am Ende wollten sie die durch die absolute Macht der Velayat Faghih bestimmte Marionette aus den Wahlurnen herausziehen. Für diese Wahlen hatten 400 Personen kandidiert, meist loyale Diener der Islamischen Republik. Aus ihnen konnten nur 4 alle Filter und Prüfungen passieren und hatten die Ehre, als End- Kandidaten zu stehen.
Die Drehbuchautoren der Wahlen waren von ihrer absoluten Macht überzeugt. Sie dachten, sie könnten auch dieses Mal wie in den Wahlen zuvor Ahmadinejad als Präsident vorstellen, dem Ayatollah Khamenei bereits einige Monate vor den Wahlen den Auftrag gegeben hatte, sein Programm für die nächsten vier Jahre vorzulegen. Was dieses Mal all ihr Kalkül zunichte machte, war die fundamentale Änderung der Mentalität großer Teile der Bevölkerung. Diese Wahlen fanden in einer Zeit statt, als eine weit verbreitete Krise die Gesellschaft erfasst hatte. Die Mächtigen des Regimes und ihre Sprösslinge, die Ayatollahs, einflussreiche Hojatoleslams, hohe Offiziere der Pasdaran, Schmuggler und Kriminelle haben die starke Unterdrückung des Volkes genutzt, um alle Ressourcen, den Reichtum, die Organisationen der Wirtschaft, der Industrie und des Handels sowie den Import und Export zu kontrollieren. Sie haben in kurzer Zeit immense Reichtümer gesammelt. Dagegen leidet der größte Teil der Bevölkerung unter starker finanziellen Not und Arbeitslosigkeit. Die junge Generation - Männer wie Frauen – haben selbst mit einem Universitätsabschluss keine Perspektive. Sucht wird durch die Regierenden gefördert, bereits Millionen junge Menschen sind süchtig. Frauen sind noch ärmer dran als Männer und leiden unter starkem Druck. Unsere ethnischen Minderheiten in Kurdestan, Azarbaidjan, Baluchestan, Khuzestan und Turkmenestan werden noch stärker unterdrückt als der Rest der Bevölkerung.
Trotz der großen Unterdrückung und des Fehlens einfachster sozialer und politischer Rechte haben die Nutzung neuer Medientechnologien wie Internet und Satellit sowie hunderdtausende Weblogger die Zensur umgehen und so die Information und Aufklärung breiter Massen ermöglichen. In einer solchen Situation haben die Unzufriedenheit des Volkes und ihr Hass gegen dieses freiheitsfeindliche und ungerechte Regime den Wahlkampf in einen politischen Kampf gegen das Regime umgewandelt. Die breite Opposition des Volkes und der politische Druck auf die Kandidaten machten ihr übliches Spiel zunichte und drängten jeden Kandidaten in eine Richtung, von der er wahrscheinlich nicht einmal wusste, wohin sie führt. Ohne diesen Kampf und ohne den enormen politischen Druck des Volkes wäre es sogar möglich gewesen, dass Mousavi Präsident geworden und alles beim Alten geblieben wäre, oder dass Karrubi Präsident geworden und nichts besonderes passierte wäre. Genauso gab es in den 8 Jahren während Khatamis Präsidentschaft keine bemerkenswerten Änderungen.
Was all Kalkulationen zunichte machte und das ganze Maß an Doppelzüngigkeit, Gaunerei, Betrug, Korruption und Kriminalität des Islamischen Regimes offenbarte, war der landesweite Aufstand. Unser Volk hat die wahre Natur dieses Regimes und ihrer korrupten Vertreter erkannt. Die Unterdrückung im letzten Jahr hat den Kampf für Freiheit, Demokratie und eine hoffnungsvolle Gesellschaft nicht nieder halten können. Im Gegenteil, verschiedene gesellschaftliche Schichten, Frauen, verschiedene ethnische und religiöse Minderheiten sind in ihrem Kampf für den Sturz der islamischen Republik entschlossener und aktiver geworden. Die islamische Regierung hat allein seit dem letzten Sommer Hunderte, die für die Freiheit demonstriert hatten, umgebracht. Tausende Frauen und Männer sind als politische Gefangene unter Misshandlung und Folter im Gefängnis. Es ist unsere Aufgabe, die Proteste der Menschen im Iran zu unterstützen und uns für die sofortige Freilassung aller politischen Gefangenen einzusetzen. Die Organisation dieses Widerstandes, die Allianz aller Kräfte und die Kontinuität der Proteste bereiten den Weg für die Freiheit, Demokratie und wahre Unabhängigkeit.Nieder mit der Islamischen Republik, Es lebe die Unabhängigkeit, die Freiheit und die iranische Republik.
MÜNCHENER AKTIONSBUNDNIS FÜR IRAN(M.A.F.I.)
Forum iranischer Demokraten
Komitee zur Unterstützung der Massenproteste im Iran
Münchener Verein Für die Freiheit Im Iran
- United 4 Iran, Bayern

راهپیمائی ایرانیان مقیم مونیخ در حمایت از مردم ایران /شتبه 12 یونی 2010





Freitag, 4. Juni 2010

فراخوان



فراخوان


فراخوان


"باید یکی شویم"
باید خنده در آینده جای اشک بگیرد

هم میهنان گرامی!
بیش از31 سال است که رژیم جمهوری اسلامی مبارزات دمکراتیک و بر حق هموطنانمان را با سرکوب وشکنجه و کشتار پاسخ داده و در تمام این مدت همواره انتخابات نمایشی توام با تقلب در کشور براه انداخته است.
تقلب در انتخابات 22 خرداد سال گذشته اما بقدری فاحش و توهین به حس تشخیص مردم بود که بشدت خشم هم میهنانمان را برانگیخت و منجر به اعتراضات گسترده و همگانی ای شد که همه شاهد آن بودیم. مردم طی یکسال گذشته اشکال جدیدی از مقاومت در مقابل رژیم مستبد مذهبی را به نمایش گذاشتند. جنبش مردم هنوز ادامه دارد و همچنان مصمم به پایان دادن به نظام قرون وسطایی حاکم است.
ما کمیته هماهنگی هواداران جنبش مردم ایران در مونیخ با اعتقاد به دمکراسی، آزادی، استقلال و جدایی دین از دولت، تظاهراتی در شهر مونیخ ، روز 12 ژوئن 2010 در پشتیبانی از مبارزات مردم ایران برگذار میکنیم.
از هم میهنان گرامی دعوت میکنیم با شرکت گسترده خود در این تظاهرات همبستگی خود را با مردم میهنمان نشان داده، یاری کنند تا صدای مردم ایران را رساتر از پیش بگوش جهانیان برسانیم و اعتراض خود را به فریادی بر سر دیکتاتوری جمهوری اسلامی تبدیل کنیم.

( کمیته هماهنگی هواداران جنبش مردم ایران در مونیخ )
مجمع ایرانیان دمکرات مونیخ
کمیته حمایت از مبارزات اعتراضی مردم ایران /مونیخ
کانون ایرانیان آزادیخواه مونیخ
اتحاد برای ایران /بایرن




Samstag, 12 Juni 2010
Treffpunkt: 16 Uhr am Lenbachplatz
Demonstration zum Sendlinger Tor mit Abschlusskundgebung





Demonstration gegen die Diktatur und die Menschenrechtsverletzungen im Iran

am Samstag, den 12. Juni 2010
Beginn: 16 Uhr am Lenbachplatz
Ende: Sendlinger Tor mit Abschlusskundgebung

Am Jahrestag der großen Wahlfälschung vom 12. Juni 2009, durch welche Ahmadinejad das Präsidentenamt erneut an sich gerissen hat, protestieren wir zeitgleich mit unseren Freunden und freiheitsliebenden Menschen weltweit, in und außerhalb Irans, gegen die Diktatur und die eklatanten Menschenrechtsverletzungen im Iran.
Seit 31 Jahren herrscht im Iran eine religiöse Diktatur. Sie stützt sich auf die absolute Herrschaft des „geistlichen Führers“ Khamenei und seiner Milizen. Mit der Bestätigung Ahmadinejads in seinem Amt hat Khamenei die Proteste der Bevölkerung für illegal erklärt. Seitdem setzen die Iranerinnen und Iraner ihren Kampf für Freiheit, Demokratie und Trennung von Staat und Religion, sowie die Einhaltung der Menschen- und Bürgerrechte trotz zahlreichen willkürlichen Verhaftungen, Folter, Vergewaltigungen in Gefängnissen, Schauprozesse und Hinrichtungen, unvermindert fort.
Bei ihren Protesten haben die Iraner moderne Kommunikationstechnologien genutzt. So haben die Bilder von Protesten des vergangenen Jahres und ihrer blutigen Niederschlagung die Weltöffentlichkeit erreicht.
Die Demonstration findet am Jahrestag der großen Wahlfälschung im Iran statt. Wir bitten Sie sich unserem Protest gegen die Diktatur und die Menschenrechtsverletzungen im Iran anzuschließen und damit die Iranerinnen und Iraner bei ihrem Kampf um Freiheit, Demokratie und Trennung von Staat und Religion zu unterstützen.

MÜNCHENER AKTIONSBUNDNIS FÜR IRAN(M.A.F.I.)

1-Forum iranischer Demokraten
2-Komitee zur Unterstützung der Massenproteste im Iran
3-Münchener Verein Für die Freiheit Im Iran
4-United for, Iran Bayern
und weiter Freunde der Menschen rechte